رؤياى آسمانى
![]()
شبى تنها
ميان اين همه رؤيا
تو را ديدم...
تو را با قامتى زيبا
ميان دشتى از گلها
كنارت بحر آبى رنگ
و دستانت پر از گلبوته هاى نور
پر از گلبرگ ياس و سوسن و مريم
و من سر تا به پا حيرت
دلم سنگين از اين غمها
از اين دنيا
كه ناگه
آهويى رعنا
در آغوش تو شد آرام
صدايى از دل دريا
چنين مى خواند:
به قربان پناه گرمت اى مولا!
تمام صورتم را اشك ها پر كرده بود، آرى
چنين رؤيا مرا واداشت
كه بنويسم:
به قربان پناه گرم تو آقا!
نظرات شما عزیزان:
حبیب 
ساعت9:45---17 مهر 1390
سلام وقت بخیر خداقوت
از اینکه با وب اینجانب لینک شدی متشکرم من هم به نوا شما پاسخ مثبت داده و با شما لینک شدم. امیدوارم موفق و موید باشید.
دوستدار شما حبیب
sara 
ساعت13:16---16 مهر 1390
salam vebe ghashangi dari be manam sar bezan.man linket kardam toham mano link kon.
sara 
ساعت13:15---16 مهر 1390
salam vebe ghashangi dari be manam sar bezan.man linket kardam toham mano link kon.
|